( پرندگان آزاردهنده ) منتشر شد

اقتصاددان شمال //  دکتر بقایی طراح و مجری کارگاه پرندگان آزاردهنده از انتشار خلاصه کارگاه به صورت یک متن ادبی خبر داد ، وی در کانال شخصی اش در ایتا نوشت : 

( پرندگان آزاردهنده ) منتشر شد.

چند وقتی کارگاهی داشتم با موضوع پرندگان آزاردهنده، البته برای تعداد محدود بود، 

موضوعش را بعد به صورت چند مقاله منتشر خواهم کرد. 

اما متنی کوتاه را نوشتم و در اختیار دوستان قرار دادم. 

خلاصه متن 


(پرندگان آزاردهنده)

- - -

عده ای منتظرند ،

طرحی بریزی و آنها استفاده کنند ،

آنها مانند پرندگانی همیشه همراهت هستند ،

لقمه که آماده شد ،

هجوم می آورند ،

هنوز نیاموخته ام ،

با این پرندگان چه کنم ،

-   -   -  

متن کامل در شعر نو ، خلاصه این کارگاه در چند جمله ادبی تقدیم به شما 

https://shereno.com/80473/72468/668810.html

#شعر_نو

#کارگاه_آموزشی

#پرندگان_آزار_دهنده

منبع: مجله اینترنتی کارگاه آموزشی

سلام ثارالله ، دل نوشته ای به مناسبت ۲۲ بهمن

به مناسبت فرا رسیدن سالروز ۲۲ بهمن دکتر بقایی متنی را منتشر کرد با عنوان گفتگو با ثارالله .

اقتصاددان بلاگ اسکای/ دکتر بقایی در دلنوشته خود گفته است : 

 

                                           سلام ثارالله

 

بارها

برفرش نمناک خیال

به دوران نوجوانی ام

می روم

آنجا که

شبها صدای نوحه

می آید و صدای

نالهء مداح

و مرا

به راهی می برد

سرتاسر خزان

پر از خیمه های سوخته

شمشیرهای افتاده

نیزه های شکسته

علمهای بی علمدار

اسبهایی مرده

خاطراتی غریب

و گاه

نیزه های خون آلود

که نشان دارد از

سرهای به نیزه

می گریزم از رویا

از اسارتی غریب

و غریبی اسیر

در آن می بینم

شیرزنی آشنا

که می گوید از غریبی

در میان دوستان

و من

می روم

غروبها در هیئت

نوجوانی بودم

پای مجلس ثارالله

غرق غم

غرق ماتم

گریه های آنچنانی

ناله هایی که نمی دانی

ضجه های مادران شهید

صدای سازهای کهنه و جدید

همه در هم شده است

از رویاهایم می گریزم

می روم بر مزار شهدا

و می گویم

شما رفته اید

ای گلهای سرخ

ای سرخ جامگان عشق

شما رفته اید

حسین رفته است

عباس رفته است

اکبرها ، اصغرها

حبیبها رفته اند

گلها رفته اند و

گلهایی مانده اند

شما رفته اید و

ستاره ها بی بهانه چشمک می زنند

شاخه ها به

کوچکترین بهانه

می رقصند

شما رفته اید و

کسی نمی داند

خوشحال است

ابرها دیگر

باران زلال

نمی بارند

شما رفته اید و

اشک سنگها

خشکیده است

شما رفته اید و

همه گیجند و

فقط

محرمها

و رمضانها

مرمان مومنند

نمی دانم

شاید من هم

مثل همه

گیج شده ام

گیج گیج

 

 

                           حجت بقایی

متن ادبی : فرشته ای با کاپشن صورتی گوشواره قلبی پر کشید

کاپشن صورتی گوشواره قلبی

تو گناهت چیست
افتادی خیابان
کشته گشتی
با نفاق و کینه
اصحاب شیطان
کاپشن صورتی گوشواره قلبی
تو نشان دادی به ما
گه آدما
قلبی ندارند
کینه دارند
نفرت بعضی به شدت
دشمن آزادی است

کاپشن صورتی گوشواره قلبی
تو برو پرواز کن
با خدایت راز کن
عشق دنیا
از سر خود باز کن
بر خدایت تا توانی ناز کن
از گناه بندگانش
ظلمها و تیرگیها
بر خدا و عرشیان آواز کن
شاید اینجا یک فرشته
آمد و رفت و
من و ما کور گشتیم
ندیدیم
کاپشن صورتی گوشواره قلبی
یک فرشته بود
پر زد پر کشید
----------
حجت بقایی
#کاپشن_صورتی_گوشواره_قلبی
#کودک_ایران
#شعر_فارسی